خوردمش!!!تو قلبمه...

علی علاقه شدیدی به دیدن فیلم عملیات 125 که از آی فیلم پخش میشه داره .هرشب هرجا باشیم حتما باید ببینتش وکسی حق نگاه کردن بیست و سی رو نداره.روز بعدشم تکرارشو می بینه.

چند روز پیش یهو وسط فیلم میگه:مامان من عاشق هادی ام(یکی از بازیگران فیلم)

میگم :چرا مامان؟

میگه :آخه ریش داره!!!


یه بارم سر سفره خونه آقاجونش می گفت:هادی عشق منه!جگر منه!! خوردمش تو قلبمه

خانوم بقض!

دیشب خونه بابایی بودیم که تلفن زنگ خورد.طبق معمول، فضول خان(!) پریدن و گوشی رو برداشتن...چندثانیه ای مکث کردو وبعد به مامانم گفت:خانومِ آقایِ بقضه!!!

وقتی مامانم گوشی رو گرفت متوجه شدیم که ازین تلفن گویاهای مخابراته که میگن با پرداخت به موقع قبض ما را در ارایه بهتر خدمات یاری کنید!

:)))

واحد روبروییمون یه پسر 7 ساله دارن به نام امیر علی که همیشه به علی میگه علی کوچولو...

چند روز پیش علی با عصبانیت می گفت:.برم به این امیر علی خنگول(با عرض معذرت) بگم من دیگه کوچولو نیستم دیگه نگو  علی کوچولو...خوبه من به تو بگم امیر علی کوچولو؟؟؟